همشهری آنلاین – امیرمحمد حسینی: «برجام نمرده اما متوقف شده است.» این جملهای که جوزب بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در آخرین مصاحبه خود آن را مطرح کرده و البته پیش از این نیز به بیانی دیگر از زبان مقامات کاخ سفید شنیده شده بود. موضوعی که این سوال را مطرح میکند که چه عوامل و مولفههایی همچنان توافق هستهای را زنده و در تعلیق نگه داشته است؟ غربیها تا کجا به این تعلیق ادامه میدهند؟ آیا بار دیگر اروپاییها تلاش میکنند تلاش تسهیلگری خود را میان ایران و آمریکا ایفا کنند؟ آن هم در شرایطی که بورل گفته که برای زنده نگه داشتن برجام تلاش میکند.
رامین مهمانپرست کارشناس دیپلمات و سخنگوی سابق وزارت خارجه در گفتوگو با همشهری آنلاین به این سوالات پاسخ میدهد.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
مقامات آمریکا و اروپا همچنان تاکید میکنند که برجام نمرده از متوقف شده است. فکر میکنید چه چیزی همچنان برجام را زنده نگه میدارد؟
برجام از بینرفتنی نیست چرا که یک روش و فرمول برای حل مشکلات و بعضی از بحرانها است. برجام ترجیح دادن گفتوگو در سیاست خارجی نسبت به برخوردهای تند و فیزیکی است. بنابراین اصل مذاکره برای بحرانها همواره میتواند مطرح باشد و به همین دلیل معتقدم که برجام از بین رفتنی نیست و بستگی به شرایط دارد. در شرایط مناسب امکان توافق برای دو طرف به شکلی که بتواند مشکلات و اختلافنظرها را حل کند تا طرفین به نقطه رضایتبخشی برسند وجود دارد.
به نظرتان چه عواملی سبب تاخیر و تعلیق چند ماهه در جریان مذاکرات احیای توافق هستهای شده است؟
مسئلهای که باعث شد تاخیر چند ماهه در جریان مذاکرات رخ دهد عملکرد کشورهای غربی بود. به نظر میرسد این کشورها ترجیح میدهند اگر بتوانند بدون پرداخت هزینه یا دادن امتیاز به خواستههای خود برسند به راحتی توافق و مذاکرات را کنار میگذارند. همانطور که وقتی آقای ترامپ رییس جمهور آمریکا از برجام خارج شد اروپاییها یا نخواستند یا نتوانستند که خروج آمریکا از برجام را جبران کنند. ما نیز نسبت به تعهدات خود نتوانستیم از مزایای توافق استفاده کنیم. تحلیل اشتباه و غلطی که کشورهای غربی در چند ماه گذشته داشتند این بود که از بعضی از ناآرامیها در ایران یا نارضایتی در بخشی از مردم که از مشکلات اقتصادی ناشی میشد، استفاده کنند. تصور آنها این بود که فشار حداکثری که سالها در دستور کار این کشورها بوده باعث بروز مشکلات اقتصادی برای مردم و سپس تنش میشود. هنگامی که این تنش در کشور به وجود آمد نیز آنها سعی کنند جریان سیاسی را با آن همراه کنند. در این مسیر آنها برنامهریزی سنگینی هم کردند و امیدوار بودند که این اقدامات آنها را به خواستههایشان برساند.
در واقع آنها منتظر بودند که از طریق این برنامهریزی برای به هم ریختن وضعیت کشور به خواستههای خود برسند. بدون اینکه امتیازی بدهند و از مطالبات و خواستههای به حق ایران صرف نظر کنند.
اما با مدیریت مسائل داخلی و آرامشی که پیدا شده غربیها دارند به این نتیجه میرسند که نمیتوان با اینطور برنامهریزیها و داستانسراییهای رسانهای و به کارگیری شخصیتهای مخالف بیرون از کشور که شاید سابقه خوبی هم در داخل ندارد به خواستههای خود برسند. در واقع اروپاییها امروز متوجه شدند که بازیهای سیاسی در قبال ایران جواب نمیدهد. بنابراین اروپاییها مجددا ادبیات خود را تغییر دادند.
با این حال به نظر میرسد هنوز سیاست تعلیق برجام در دستور کار آمریکا و اروپاست. فکر میکنید این تعلیق تا کجا ادامه پیدا کند؟
در اینجا باید به نکته مهمی اشاره کرد. اگر ما میخواهیم از موضع قدرت مذاکره و توافق کنیم باید نقاط ضعف خود را جبران کنیم. امروز وضعیت اقتصادی در کشور ما چشم اسفندیار مذاکرات است و حتما با برنامهریزیهایی که مسئولان انجام میدهد روند جهتگیری اقتصادی در کشور به سمتی رود که گذشت زمان وضعیت ما را بهتر کند.
اگر غربیها احساس کنند که توقف زمان و تعلیق مذاکرات باعث قویتر شدن ما میشود حتما سعی میکنند که از اتلاف زمان جلوگیری کنند و زودتر مذاکرات را به نتیجه برسانند. اما اگر ما نتوانیم مسائل اقتصادی را سروسامان دهیم آنها همچنان به امید اینکه فشارهای اقتصادی بتواند ما را از خواستههای به حق خود دور کند ممکن است باز هم در مذاکرات بازی جدیدی را شروع کنند و به تعلیق فعلی ادامه دهند.
آقای بورل گفته که من سعی میکنم برجام را زنده کنم. با توجه به این گفته نقش اروپا به طور کلی و نقش مسئول سیاست خارجی اتحادیه به طور مشخص در ادامه راه برجام چطور خواهد بود؟
اروپاییها بارها در بحثهای سیاسی و بینالمللی از سوی آمریکاییها تحقیر شدند. آنها هر جا ادعای استقلال داشتند یا سعی کردند بحثهای جدیدی مبنی بر اینکه اروپا به عنوان قطب مستقل عمل کند و در مسائل اقتصادی جدیتر با آمریکا برخورد کند را مطرح کردند مسائلی در صحنه بینالمللی پیش آمده که مجددا اظهار عجز کردند و به آمریکاییها پناه آوردند. به همین دلیل فکر میکنم ریشههای بحران اوکراین و جنگ روسیه و اوکراین طراحی آمریکاییها بود تا لطمه جدی به وضعیت اروپا وارد شود. بنابراین اروپاییها بار دیگر خود را محتاج آمریکا دیدند.
درست است که ظاهر ماجرا این است که روسیه و اوکراین با هم درگیر شدند اما در واقع اروپاییها احساس خطر میکنند و جنگ را در نزدیکی مرزها خود میبینند. در این شرایط بحران انرژی، افزایش قیمتها و تورم و تهدیدات امنیتی و سیاسی نیز برای اروپا به وجود آمده است اما آمریکا وضعیت کاملا متفاوتی دارد. به این ترتیب اروپا سعی میکند هویت مستقلی از خود نشان دهد و به برجام به عنوان اولین دستاوردی که بحرانی جدی را از طریق مذاکره با محوریت اروپا به نتیجه رسید نگاه میکند.
بر این اساس اروپا امیدوار است که بتواند نقشآفرینی کند، اما ما در عین حال دیدیم که اروپاییها هیچ تاثیری در این روند ندارند. آنها میتوانند نقش آفرینی کنند اما همواره تحت تاثیر سیاستهای آمریکا هستند. اگر مقامات آمریکایی به این نتیجه برسند که باید با ایران به توافق خوب و راضی کننده برای دو طرف رسید نقش آمریکا در مذاکرات پررنگتر میشود و اروپا که در بسیاری از مواقع ناتوانی خود را نشان داده نقش کمرنگتری ایفا خواهد کرد.
نظر شما